هر چی دل آسمونیم بگه بنویس؛ مینویسم
 
 
جمعه 26 خرداد 1391برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : الهه آسمانی

 خدایا کفر نمی‌ گویم

پریشانم ، چه می‌خواهی‌ تو از جانم ؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی

 

خداوندا !
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می ‌گویی
نمی ‌گویی ؟!

 

 

خداوندا !
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف ‌تر
عمارت ‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این ‌سو و آن‌ سو در روان باشد
زمین و 
آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی ؟!

 

خداوندا !
اگر روزی‌ 
بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می ‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن ، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو می ‌دانی‌ که 
انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی ‌می ‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


دست به صورتم نزن ! می ترسم بیفتد . . . نقاب خندانی که بر چهره دارم! و بعد . . . سیل اشک هایم تو را با خود ببرد . . . و باز من بمانم و تنهایی . . .
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چی دل آسمونیم بگه بنویس؛ مینویسم و آدرس elahe.asemani.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 18
بازدید کل : 10968
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1